آرامش مینا و مهدی

روزانه های بارداری تا 20هفتگی

12 اسفند38روزگی مامان جون ،صبح بابایی و مامانی و پسرخاله کیارش امدن دنبال من و شما  با هم رفتیم واسه اتاق خوابشون کاغذ دیواری انتخاب کردیم و بعدش رفتیم فروشگاه بی بی ببتو (تو برق) کالسکه و کریر خریدیم خیلی انتخاب سخت بود اخه نمیدونستیم شما پرنس هستین یا پرنسس خلاصه بعد از کلی گشتن خوشگل ترینشو بابایی خرید اینم عکسش   14اسفند 40روزگی عصری رفتم واسه سونو گرافی قلب کوچیکت چون نزدیک عید بود سر همه دکتر ها شلوغ بود بعد از کلی گشتن دنبال یه سونو گرافی خوب اخرش از دکتر نجفی نوبت گرفتم تا ساعت 7 طول کشید اقای دکتر گفت قلب کوچیکت تشکیل شده و دارای ضربانه و یه قطب جنینی دیده شد وای مامانی همه کسم قربون قلب کوچیکت برم حس اینی که...
25 اسفند 1395

هفته 4 و 5 بارداری

مامانی واسه اینی که از سلامتت خبر دار بشم 26 بهمن رفتم بیمارستان خاله مریم سریع بدون نوبت بردم داخل همکار خاله مریمت از مامانی خون گرفت واسه ازمایش بتا و تیروئید ساعت 3 خاله مریم زنگ زد گفت خدا رو شکر بتا رفته بالا شده 2611 اولین ازمایش 88/5 بود دیگه خیالم راحت شد به بابایی و مامانی (منظورم مامان خودمه)خبر دادم که از نگرانی در بیان .خلاصه 30 بهمن خاله مریم گفت میخوای بیا بیمارستان سونوگرافی کنن و ساک باردارستو ببینیم مامانی و بابایی و پسر خاله  کیارش با ماشین امدن دنبالم با هم رفتیم بیمارستان امام علی با خاله مریم رفتیم سونو کلی اب خوردم داشتم میترکیدم اقای دکتر گفت ساک بارداری دیده شد و سن بارداری حدود 5 هفته و 5روز ه عزیزم که از مان...
3 اسفند 1395
1